گاه‌نوشت‌های یک زریر
گاه‌نوشت‌های یک زریر

گاه‌نوشت‌های یک زریر

خداحافظ مجتبی

من همیشه با ترس‌هام بودم. باهاشون زندگی کردم و ازشون زیان ها دیدم . و بزرگترین اون ترس از دست دادن هست .مثل الانی که این پست رو می‌نویسم . یکی از دوستان خوب رو یه مدت نخواهم داشت و منم و دلهره ی نداشتنش .