گاه‌نوشت‌های یک زریر
گاه‌نوشت‌های یک زریر

گاه‌نوشت‌های یک زریر

من،تو،پاها

اینکه من کجای زندگی باشم احتمالا مهم نباشه.

مهم اینه که دیگه نبینم کسی به پشت خوابیده و تا میتونسته دستاش رو باز کرده و  زیر لب هی صدا میزنه طووآر طووآر...


پ.ن:بعضی چیزا رو که می بینم به آرامش این نت موسیقی  شک میکنم.

پ.ن2:خدایا شکر برای همه ی خوشبختی های کوچیک و بزرگی که بهم دادی.

پ.ن3:کر بودن و ندیدن من چاره نیست.میدونی که چی میگم؟!

پ.ن4: إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ

        که صابران اجر و پاداش خود را بی‏حساب دریافت می‏دارند