گاه‌نوشت‌های یک زریر
گاه‌نوشت‌های یک زریر

گاه‌نوشت‌های یک زریر

اینکه اسمش را گذاشته من !

کم کم است که دارد یادم می آید من هم روزی آدم بودم.


پ.ن:عید فطرتان مبارک.

نظرات 3 + ارسال نظر
گلاره دوشنبه 30 مرداد 1391 ساعت 13:53 http://g-elareh.blogfa.com/

این ک اسمش را گذاشته من من نیستم .. همه ی فکرهایی بود ک دیگران راجع ب او می کردند ..

من یکشنبه 29 مرداد 1391 ساعت 18:05

اگه یه روز این تارهایی که دور خودت تنیدی رو پاره کنی از اون منی که اون وسط برا خودت ساختی رها میشدی نمیدونم کی خسته بشی از این همه من من گفتن از این همه ناامیدی حالم بهم میخوره و از اونایی که به این همه ناامیدی تو پروبال میدن یکم با یه دید دیگه به همه چیز نگاه کنی بد نیست اون وقت میفهمی که تو این همه ناامیدی که ادم بودنت رو فراموش کردی

زریر یکشنبه 29 مرداد 1391 ساعت 13:05 http://saansiz.ir

خیلی دلم تنگ شده بود برا اون نصیحت های زندگی.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.