گاه‌نوشت‌های یک زریر
گاه‌نوشت‌های یک زریر

گاه‌نوشت‌های یک زریر

بهشت را بخر

میون تموم اون وقتهایی که رنجشی نصیبم شده،همه چیز رو بردم زیر یه علامت سوال گنده.اونقدر گنده که خودمم زیرش جا شدم.میشم عروسک خیمه شب بازی برا چیزایی که میبینم.

اینکه خیلی از همون وقتها دنبال اینی هستیم که همه چیز رو خراب کنیم اونقدرها هم خوب نیست.این یعنی اینکه من ضعیفم.من حتی تاب ندارم بشنوم.و برا ارضای خودمون هی خودمون رو میخایم بزرگ کنیم،خاص کنیم.بگیم که هستیم.

اما وقتی هستی دیگه لزومی نداره که جار بزنی.


پی نوشت:

- خداوندا ببخش که کوتاهترین دیواری هستی که فکرهای کوتوله ی من بهش میرسه،تا هی بکوبمش تا خودم رو ارضا کنم به بزرگی.

نظرات 3 + ارسال نظر
نسرین رضائی یکشنبه 11 فروردین 1392 ساعت 19:47 http://new-nr.blogfa.com

حیا یک چیز است.. رک بودن چیز دیگر!

مونیکا سه‌شنبه 29 اسفند 1391 ساعت 11:41 http://ta-mat.blogfa.com

گاهی هم ادم خودشو پایین میاره تا بلکه اروم بشه :)

رئا جمعه 25 اسفند 1391 ساعت 22:10 http://celine.blogsky.com

جالبه که رسیدم به یه حرف خودی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.