گاه‌نوشت‌های یک زریر
گاه‌نوشت‌های یک زریر

گاه‌نوشت‌های یک زریر

صداقت بی فایده


در تمام زندگیم سعی کردم صاف باشم و صادق . تا جایی که میشه دروغ نگم . ریاکار نباشم و نارفیق نبودم .

هر چیزی که ازم سوال میشه رو یاد میدم . و اصلا از اینکه مفید باشم لذت میبرم ...
اما کم‌کم دارم میبینم شیوه‌ی رفتار من بیشتر نوعی حماقت محسوب میشه . خیلی ها سواستفاده میکنن و آدم های بی‌ریشه شاخ میشن.
از تمام این سال ها که اینجوری رفتار داشتم خجالت میکشم . شرمنده خودم میشم ...
توی این جامعه‌ی مریض نباید راست گفت . چون در هر صورت دروغ می‌شنوید .
دشمنی ها هم قدیمی شد. اینروزا هر روز روبروی تو می ایستن ، لبخند میزنن و سلام میکنن و گپ میزنن و پشت سرت زِرِ مفت.

پی نوشت :
- از امروز ( ۱۱ اردیبهشت ۹۹ ) سعی میکنم به اندازه نیاز هر فرد به وی اطلاعات بدم.

- تصویر مربوط به بوته خاری است که دلش نمیاد وقت بهار از دلبری گل ها  چیزی کم داشته باشه .


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.