پدر امشب حال نداشت.مریض بود.میگفت گلوش درد میکنه.بیچاره پدر!هروقت که مریض میشه از همه چیز می ترسه.بیشتر از همیشه دلتنگ میشه و حس میکنه که خیلی تنهاست.
پدر فکر میکنه من این چیزا رو نمیدونم!!
شبی ازش می پرسم که تب داری ؟ و اونم دستش رو دراز میکنه تا خودم ببینم. تب نداشت.
پی نوشت:
- موسیقی امشب رو یکی از دوستان جان برام فرستاده بود.
- آهنگ بولمادوم با صدای احمد محمدی
- برای دانلود [ اینجا] را کلیک کنید.