گاه‌نوشت‌های یک زریر
گاه‌نوشت‌های یک زریر

گاه‌نوشت‌های یک زریر

تعمیر لپ تاپ

خانوم فرنگ رو لپ تاپ داغونش رو آورده بوده برا تعمیر.البته خودش که نه،داده بود دوستش که ما رو میشناخت بیاره.
کل داده هاش فقط عکس بود.عکس از همه ی اون پول های بی زبونی که توی دیسکوهای فرنگ و دوبی و حتی آفریقا خرج کرده بود.
خانوم محترم فرنگ رفته حتی از خواسته هاش دقیق نگفت.
اونوقت روز تحویل هزار تا دلیل و عذر میاره تا  ۷۰ هزار تومن درخواستی من رو که دو روز وقت براش گذاشته بودم رو نده.
اینجور وقتهاس که می گم خوش به حال خودم.
این فرنگ نیست که آدما رو صاحب فرهنگ می کنه.آدم باید پدر داشته باشه.
خیلی ها پدرهاشون بیشتر از جلد اول شناسنامه شون رسمیت نداره.