پرسیده بودی یک زریر کجاست؟
میان همان چکمههای تَرَک برداشتهی بچهگیهایش.
میان دستهای کوچک یخ زدهاش.
میان نگاههای ملتمسانهی پدر برای دوقرون و چند شاهی.
میان داد زدنهای اسنپ برای کرایهای که بیشتر گدایی است.
میان دردهای اینروزهای زندگی.
میان تخم مرغ های دانهای هفتصد تومان جناب روحانی.
میان زورگویی های زمانه. از کار و وجدان و غرولندهای یک مشت بی سواد خسته.
میان شهریههای مهد کودکها.
میان آموزش و آب و برق رایگان!!
میان بودن و نبودن.
میان دوراهی انتخابش.
.
.
و فعلا زنده است.
دوشنبه 4 دی 1396 ساعت 22:57